People of God مـلــــــــت خـــــــــــدا

تفسیر و ارائه آثار مولانا و شمس تبریزی توسط استاد هیچ Interpretation and presentation of Maulana Rumi and Shams Tabrizi's works

People of God مـلــــــــت خـــــــــــدا

تفسیر و ارائه آثار مولانا و شمس تبریزی توسط استاد هیچ Interpretation and presentation of Maulana Rumi and Shams Tabrizi's works

سلسله کلاسهای قطره-جلسه35 بخش2


استاد هیچ تقدیم می کند:


سلسله کلاسهای ( قطره ) جلسه 35 بخش دوم


( لازم به ذکر است ، این متن از روی فیلم سخنرانی استاد هیچ در کلاس قطره و بدون ویرایش نوشته شده )


بنام آن هستی بخش متعال

قطره ها :

قطره 1-  شما می توانید با گفت و گو از مجرای عوالم درون به درک حقایق برسید :

این قطره چه قدر زیبا است ، یعنی با خدا حرف بزن و خدا به تو پول جیبی می دهد. درک حقایق یعنی چه ؟ یعنی ثروت ، یعنی با خدا حرف بزن تا او مدام به تو ثروت بدهد، تراول چک می دهد، درک حقایق، فرمول با خدا حرف زدن این است که هر چه بیشتر با او حرف می زنی او هرچه دارد به تو می دهد ولی بستگی به ظرفیت خودت دارد که چه قدر باشد ، یک آدمی با یک ملیون قانع می شود یکی هم با میلیاردها قانع نمی شود یعنی مدام می گوید : (هَل مِن مزید ) آیا باز هم هست که به من بدهی ، این سِر راز و نیاز است که مدام درک حقایق است، راز و نیاز ، بده بستون با خدا.

قطره 2- شما می توانید طی طریق را با بهره از خیال انجام دهید :

خیلی عالی ، ما برای طی طریق 3 چیز احتیاج داریم :

1-تفکر            2- احساس         3 بهره ای از خیال

یعنی اگر قدرت تصویرسازی نداشته باشید شما نمی توانید هیچ طی طریق حقیقت انجام دهید ، در مراقبه هایی که دارید در تصویر سازی باید به قدری مهارت پیدا کنید که از طریق تفکر و احساس آن چه را که فکر می کنید احساس کنید، این قانون است ، آن چه را که فکر می کنید احساس کنید، به اضافۀ بهره گیری از قدرت خلاقیت خیال .

قطره 3-  شما نمی توانید با بیگانگان درون به هویت واقعی برسید :

اصلا این جا سرزمین بیگانگان درون است ، سیارۀ زمین سرزمین بیگانگان درون است ، اصلا اجازه نمی دهند که ما حرکتی کنیم، او و نیروی منفی هر دو دستشان در یک کاسه است، هر دو می خواهند که ما را زمین گیر کنند، بنابراین شناسایی دشمن که الان در دنیا مُد شده است و هیچ کس هم دشمن را نمی شناسد ، شناسایی دشمن یعنی بیگانگان درون، این بیگانگان درون همراه با نجوای منفی هر دو ما را در دام ذهن می اندازند دشمن شناسی این است، شناختن بیگانگان درون که مولانا می گوید : بیگانگان را یک به یک بیرون کنید، آنها را شناسایی کنید و با بیل به سرشان بزنید و بیرونشان کنید و از محیط ذهن جاروب کنید، یک غزلی مولانا دارد که می گوید: باید این ها را جارو کرد ، این دریا و رودخانۀ بزرگ آن قدر تصویر در او است که بایستی لایه روبی شود و پاک سازی شود تا زمینه ای شود برای حرکت روح، یعنی ذهن باید درخدمت روح باشد، آیا در این کلاس مطرح کرد ام؟ اسکاری را که به فیلم جدایی نادر از سمین داده اند را چیز جالبی ندیده ام که خیلی عمیق وخیلی پیچیده باشد، به نظر من اسکار را باید به کسی بدهند که فیلمی بسازد به نام جدایی روح از ذهن یا جدایی ذهن از روح که این دو را از هم جدا کنند و ذهن در زیر فرمانروایی روح قرار گیرد، اگر یک کسی این فیلم را درست کرد و توانست آن را زیبا از آب در آورد من فکر می کنم  جایزۀ اسکار را باید به این هنرمند داد، واقعاً هنرمند است اگر کسی بتواند این را بسازد.

قطره 4- شما نمی توانید با مکانیکی شدن تربیت معنوی شوید :

اصلا جبر مکانیکی با تربیت با هم منافات دارد و باهمدیگر سازشی ندارند، من مکانیکی باشم بعد تربیت هم شوم

آدم مکانیکی چطور تربیت می شود؟ با عادت وخواهش، یکی از عوامل تربیت این است که ما عادت و خواهش ها را کنار گذاریم و براساس عادت و خواهش زندگی نکنیم، پس نگاه کنید چه راه سختی است، تمام مکانیزم زندگی ما بر اساس عادت و خواهش است، عادت کرده ایم سر وقت معینی غذا خوریم و بخوابیم و همچنین کارهای دیگری انجام دهیم، این می شود زنگی مکانیکی، ولی انسان فرا مکانیکی از این عادت و خواهش بیرون می آید .

قطره 5- شما می توانید با دانستن سفر در عشق از چرخه رها شوید :

این چرخه ای که مولانا به او اشاره کرده است خیلی مهم است ، برای تبدیل شدن باید از چرخه بیرون رویم، این دانش بسیار مهمی است.

قطره 6- شما نمی توانید با افکار تحتانی گفت و گو از مجرای عوالم درون  کنید :

با افکار تحتانی نمی توانید، این دو گزینه اصلا هیچ مناسبتی با همدیگر ندارند، یعنی فکر من خراب باشد ولی اندیشۀ تابان هم داشته باشم،! گفتگو از مجرای عوالم درون یعنی اندیشه تابان، افکار تحتانی و اندیشه تابان، این دو تا چه مناسبتی با یکدیگر دارند؟ هیچ مناسبتی.

قطرۀ 7- شما می توانید با کلید اسرار به مقام پنهان برسید :

کلاً تمام این راه باید با کلید اسرار باشد ، کلید اسرار چه کسی می شود ؟  خود استاد

به ره منگر به من بنگر ، که ره را درنوردیدم

تمام راه را بلد است، تمام جاهایی که دام گذاشته شده و مین گذاری شده تا ما را نابود کنند و به دام بیاندازند، همه را می داند، فقط می گوید پشت سر من بیا و از من جدا نشو، کلید اسرار خودش یک واژۀ کلیدی است، گم نکنید.

قطره 8- شما می توانید با بهره از متخیله به بینشی همه جانبه برسید :

بینش همه جانبه با متخیله، بارها عرض کرده ایم، الان هم گفته ایم اگر متخیله و

تصویر سازی نباشد ما به بینش همه جانبه نخواهیم رسید.

قطره 9- شما نمی توانید با فشار وهیجانات ورود به جهان های درون کنید :

چرا نمی توانیم با فشار و هیجان وارد جهان های درون شویم ؟

 استاد یک کلمه به ما می گوید ، می گوید آرام باش، می گویند اگر فشار و هیجان به شما حمله ور شد و شما دچار اختلالات ذهنی و حملات روانی شُدید حتی غذا هم نخورید، چرا که فیزیک شما خیلی خراب شده است، اُرگانیزم فیزیک به هم خورده است، می گوید وقتی عصبانی شُدید غذا نخورید، یک زن باردار که عصبانی شده است ممکن است روی جنین اثر گذارد ، یا مادری که عصبانی است اگر به بچه شیرخوار خود شیر بدهد ممکن است به مرگ بچه بیانجامد، چرا که داخل شیر سم ترشح می شود و آن بچه می میرد. این فشار و هیجان اگر در فیزیک انسان اثر بگذارد انسان دچار سکته می شود، سکتۀ مغزی، سکتۀ قلبی، سرطان، تمام این سرطان ها به خاطر فشار و هیجان زیاد است، خب با این فشار و هیجان من چه طور  می خواهم به جهانی که همه از آرامش است بروم؟ جهان سکوت است، جهان زیبایی ها، جهان نور، که مولانا می گوید نورِ نورِ نورِ نورِ نورِ نور، هر چه که بالا می روید نور لطیف تر می شود، نور زیباتر می شود، مسلم است که هر آدم لات بی سر و پایی که قداره بند است و هیاهو می کند و عربده می کشد و جنجال می کند را به جهان های بالا راه نمی دهند، بارها عرض کرده ام استاد خودش در بالاترین حد تواضع است ، که این تواضع اسرار و رمزی دارد

چرا استاد آن قدر تواضع دارد  و متواضع است؟

سِرش را برایتان گفته ام ؟

شاگرد : خیر

استاد : (باخنده) خوب الان هم نمی گویم!

قطره 10- شما می توانید با روح مجرب راه نهان را داشته باشید :

روح مجرب، روحی که دائم تجربه کرده و تجربیات سازنده داشته است،

ما با این روح مجرب که دائماً تجربه می کند تبدیل می شویم، دقت می کنید یعنی مراقبه های پی درپی، خلوت های پی در پی در شبانه،که مولانا می گوید: شب روی کن، عیاران در شب می روند ، می گوید امشب نخواب ، ما را قسم می دهدکه یک امشبی را بیدار باش، امشبی را شب زنده داری کن، این همه شب خوابیدی، یک شب هم به خاطر خدا بنشین و نخواب، بنابراین مسألۀ طی طریق حقیقت وابسته به این شب زنده داری و خلوت در شب است.

قطره 11- شما نمی توانید با جهان شک تربیت معنوی شوید :

جهان شک ، همان جهان فیزیک است، باید ببینید که شک از کجا نشأت می گیرد، بیگانگان درون و نجوای منفی، باید منبع هر چیزی را  پیدا کنیم، منبع شک و تردید کجاست؟ یقین و باور چه؟ باید  منبع این دو تا را بشناسیم.

آن جایی که برای ما باور می آید و استاد به ما می گوید که شما باید باور کنید، حقیقت را باید باور کنید.

باور کردن با چه برای ما حاصل می شود؟ با روح مجرب، یعنی با تجربه دائم و سازنده ما به این باور دسترسی پیدا می کنیم.

قطره 12- شما می توانید با راه نهان گفت و گو از مجرای عوالم درون کنید:

گفت و گو از مجرای عوالم درون با راه نهان صورت می گیرد، این یک قطرۀ خیلی شفاف و حفظ کردنی است، از راه نهان ما با خدا صحبت می کنیم.

حرف و صوت و گفت را برهم زنم

 تا بی این سه با تو دم زنم.

پایان