People of God مـلــــــــت خـــــــــــدا

تفسیر و ارائه آثار مولانا و شمس تبریزی توسط استاد هیچ Interpretation and presentation of Maulana Rumi and Shams Tabrizi's works

People of God مـلــــــــت خـــــــــــدا

تفسیر و ارائه آثار مولانا و شمس تبریزی توسط استاد هیچ Interpretation and presentation of Maulana Rumi and Shams Tabrizi's works

شناخت حقیقی و شناخت معنوی (ما نیاز به شناخت ذهنی نداریم)


بخشی از سخنان استاد هیچ در کلاس قطره:


اگر هنوز ما برای دیدن به چشم فیزیکی نیاز داریم و برای شنیدن به گوش فیزیکی نیاز داریم پس مرده ای بیش نیستیم. آن روز ما به انسان حقیقی تبدیل می شویم که با چشم روح ببینیم.  در بحث های بعدی یادتان باشد: تحول را توضیح دهیم، نزدیک عید که سال تحویل می شود همه می گویند یا محول الحول و الاحوال، اما هیچ کس هم متحول نمی شود. چون این گونه راز و نیازها تا زمانی که کشف حقیقت نشود اصلا هیچ اثری ندارد. چرا خدا دعای ما را مستجاب نمی کند؟ چون کشف حقیقت نکرده ایم. به محض اینکه  انسان کشف حقیقت کند، دیگر از خدا چیزهای مادی هم نمی خواهد.  چون به فنا رسیده، شخصی که انقلاب درونی برای او رخ داد، دو کار انجام می دهد. یکی از مکان بیرون می آید، که مولانا در بقیه غزل 304 می گوید: 




از برون شش جهت این بانگ خاست

کز جـــهت بگــریز و رو از ما متاب


این یعنی ما از مکان خارج شدیم. عین پروانه شدیم که جذب آتش می شود. مولانا این موضوع را خیلی جالب به کار برده، این شناخت حقیقی و شناخت معنوی است. ما نیاز به شناخت ذهنی نداریم. چون شناخت ذهنی ما را تا قلمرو ذهن می رساند. و حال اینکه خدا در عالم ذهن نیست. خدا در عالم معنا است. ما باید از عالم ذهن هم عبور کنیم؛ سفر به ماوراء ذهن.



پروانه و آتش که در دیوان شمس بارها و بارها به کار برده شده، مسئله شناخت حقیقی است. تو باید تمام وجودت را مثل پروانه که به آتش می افتد بسوزانی. و هیچ آثاری از تو بجا نماند که به آن بیخودی می گویند. از خود بیخودی، بی خویشی، چرا که شاه ما بی خویش بود و درویش بود. می گوید شاه بود اما بی خویش بود؛ شاه بود اما درویش بود. مانند بقیه مردم خیلی ساده زندگی می کرد نه این که زندگی لوکس و تجملاتی داشته باشد.