People of God مـلــــــــت خـــــــــــدا

تفسیر و ارائه آثار مولانا و شمس تبریزی توسط استاد هیچ Interpretation and presentation of Maulana Rumi and Shams Tabrizi's works

People of God مـلــــــــت خـــــــــــدا

تفسیر و ارائه آثار مولانا و شمس تبریزی توسط استاد هیچ Interpretation and presentation of Maulana Rumi and Shams Tabrizi's works

جامعه معنوی از انسانهایی تشکیل می شود که دارای درک ماورائی هستند


بخشی از کلام استاد هیچ:


جامعه معنوی از انسانهایی تشکیل می شود که دارای درک ماورائی هستند. یعنی پرستیژ و شخصیت ماورائی داشته باشند.

ما چه ملتی هستیم.  ما می گوییم ملت شمس هستیم، یعنی استادی داریم مثل شمس که در این سرزمین رویش کرده و در این سرزمین قدم زده و انسانها را به درک ماورائی رسانده است.

چه طور به درک ماورائی می رسیم؟ با بیداری نیروی معنوی. یعنی باید چشم روح باز شود. و بیداری نیروی معنوی با تمرکز توجه به اضافه ی راهنمای اصلی. یعنی آن استاد رهبر که راه را به ما نشان می دهد، راهی که نا پدید معماست. راهی که به چشم فیزیکی دیده نمی شود و این راه از درون طی می شود. و بعد به پردازش درون می پردازیم.



نقطه اوج خدایی


بخشی از سخنان استاد هیچ در کلاس قطره:


نقطه اوج خدایی با نقطه اوج اندیشه با هم تلاقی می کنند، با هم یکی میشوند. نقطه اوج اندیشه کجاست؟ این که به ما دستور داده اند بیاندیشید، اندیشه تابان پیدا کنید، اندیشه معنوی پیدا کنید، نقطه اوج اندیشه با نقطه اوج خدایی هر دو با هم ملاقات پیدا می کنند، یکی می شوند. نقطه اوج اندیشه چه هست؟  هوشیاری مطلق. این چیزی است که خدا از من می خواهد. هوشیاری مطلق. یعنی در هر لحظه هوشیاری. مثل یک فرمانده باید تمام لحظاتم را در سطح هوشیاری مطلق فرماندهی کنم. آیا ما به اینجا رسیده ایم ؟ اگر به اینجا رسیدید ، در من واقعی قرار گرفته اید. در هرلحظه هوشیار هستید، مثل یک فرمانده. دیگر شما در اینجا خطا و تشویش ندارید. فشار و هیجان ندارید. هرج و مرج ندارید. بحران و تنش ندارید. در عشقهای کهنه به سر نمی برید. در عوامل کهنه به سر نمی برید. در اعتقادات سنتی به سر نمی برید. اینجا نقطه اوج اندیشه است و نقطه اوج خدایی است که شما خدا را تجربه می کنید. تجربه حقیقت و کشف حقیقت. اسرار راز و نیاز و نیایش در همین جاست.


اگر کسی به اینجا رسید می تواند با خدا صحبت کند. حرف و گفت و صوت را بر هم زنم تا بی این سه با تو دم زنم. گفتگو از مجرای عوالم دورن با خدا، عشق بازی با خدا از جهانهای درون. آن وقت این انسانی است که خدا می گوید جهان را برای تو خلق کردم. اگر روح نبود هیچ چیزی را من خلق نمی کردم. بنابراین انسان مقامی دارد که اگر آن را درک کند یعنی به شناخت جایگاه خویش در کل هستی برسد و تمامیت هستی را ببیند، می فهمد که خداوند چقدر به او عنایت کرده. دیگر به خاطر یک متر یا دو متر زمین آدم نمی کشد. سر چیزهای مادی جنگ و جدال و خونریزی در زمین به پا نمی کند. این نقطه ایست که انسان باید به آن برسد و  این نقطه را نقطه تعادل و نقطه آرامش معنوی می گویند. امروز هیچ انسانی در زمین آرامش معنوی ندارد، چون تعادل ندارد. وقتی مولانا میگوید:

 همگان زهر فنا خورده اند،همه کس خفتند و یک کس بیدار نیست.

آمار ما را شکسته، ما می گفتیم 999/99 % از انسانها در خواب هستند و عادی هستند، مولانا آب پاکی را ریخته روی این آمار و 99 را تبدیل کرده به همه . همگان زهر فنا خورده اند. همه در من غیر واقعی شان هستند. بنابراین باید در مراقبه هایی که داریم در مناجات و دعاهایی که به خدا داریم، این را از خدا بخواهیم. موفقیت یعنی این، در کرج قبل از سمینار ما سمینار موفقیت بود.می گفت چه کار کنید که بیشتر پول در بیاورید! در این صورت شما موفق هستید. و برای سمینار از مردم پول هم می گرفتند ، در این سمینار موفقیت چند صد نفر هم آمده بودند تا بفهمند که چه کار کنند که بتوانند خوب پول در بیاورند و باید از چه راهی حرکت کنند. اسم این را موفقیت گذاشته بودند ؛ ولی از دیدگاه مولانا و استاد شمس موفقیت این است که از من غیر واقعی حرکت کنی و به من واقعیت برسی. در آنجا معجزات و برکات را می بینی. در آنجا زندگی به یک زندگی رویایی تبدیل می شود. پر از آرامش پر از آسایش. پر از معنویت. و این جامعه معنوی است. جامعه ای که استاد شمس و استادان دیگر و روش قدیسین که بعدا عرض خواهیم کرد که قدیسین چه روشی را می خواسته اند ارائه بدهند که جامعه به یک جامعه معنوی تبدیل شود ، پر از انسان هایی که در من واقعی به سر می برند همراه با شخصیت حقیقی .  انشاالله یک روزی خدا این توفیق را به همه ما بدهد و این بیداری را  که بیداری فراحسی نام دارد، نصیب ما شود؛ آن روز روز تولد دوباره همه  ما خواهد بود.

ورود به آگاهی درون 2- ضریب ادراک بالا


بخشی از سخنرانی استاد هیچ در کلاس قطره:


اگر کسی از ما پرسید که طی طریق حقیقت چیه، ما می گوییم که از دو بخش تشکیل شده:

 1- ورود به آگاهی درون

 2- ضریب ادراک بالا


"آگاهی درون + ضریب ادراک بالا = هشیاری کامل (مطلق)"


هشیاری مطلق به ما جهش می دهد ، ما دوست داریم جهش پیدا

کنیم. یعنی این وضعیتی را که داریم ترک بکنیم و به یک وضعیت

جدیدی که آرامبخش و دلچسب هست برسیم. خوب، این نیاز به جهش

  وقتی که جهش پیدا شد و هشیاری کامل در طی طریق

حقیقت انجام شد، ما به بودن می رسیم.


"این هدف واقعی است"


من باید بودن خودم را حس بکنم. بدون البته آن چیزی که شکسپیر

گفته بودن یا نبودن، مسئله ای سیاسی و مربوط به جنگ است و

به بحث ما (طی طریق حقیقت) هیچ ربطی ندارد.


بودن در اینجا؛ یعنی اینکه شما بتوانید با عشق یکی بشوید . وحدت

با جانان پیدا بکنید.


"ای جان جان ، جان را بکش تا حضرت جانان ما"

300



300هیچ در راه است

 

استاد هیچ قصد دارد در اقدامی بی نظیر 300 مطلب


مهم معنوی و فرهنگی را از ابتدای سال نو خورشیدی (1393)


در قالب فیلم، صدا و نوشته در اختیار جویندگان عاشق قرار دهد.


گفتنی است لینک این مطالب از طریق وب سایت رسمی استاد هیچ


 http://masterhich.ir


اعلام خواهد شد.

ضریب ادراک (هشیاری)

قسمتی از کلام استاد هیچ در کلاس قطره


یک غزل بسیار پر فراز و نشیبی که مولانا درباره باخودی و

بیخودی گفته. این با خود بودن، که گاهی وقتها از آن بعنوان من و

ما تعبیرکرده. می گوید من بی من و تو بی تو، یعنی نه منی برای

من باقی می ماند و نه تویی برای تو باقی میماند. این همان

شناخت معنوی است که تو باید منِ انسان سوخته بشود، البته من

غیرواقعی . تا هویت واقعی ما که معنویت خالص هست و زندگی

خالص و ادراک خالص است ، تجلی می کند. این شد مطلب اول.


مطلب دوم: ضریب ادراک با ضریب بقا چه ارتباطی دارد؟

دیدید که آدمها چقدر زود می میرند؛ اصلاً تعجب آوره، هر خیابانی را

که نگاه می کنید، می بینید چقدر اعلامیه ترحیم زدند. می بینید که

آدم ها اینقدر می میرند.


"سِرِ ازدیاد مرگ و میر زودرس چیست ؟ "ضریب بقاء پایین آمده

"چرا زود می میریم؟ "چون ضریب بقاء پایین است

"حال چرا ضریب بقاء پایین آمده؟ "چون ضریب ادراک پایین است

یعنی سطح هوشیاری پایین آمده.

آدم ها بلد نیستند شاد باشند، چرا که روح بصورت سازمانی و

اصالتاً باید شاد باشد. برای اینکه ضریب بقای ما بالا باشد، باید منبع

علت باشیم، دائما روح انسان شادمانه، مسئولیت پذیره و زیربار

مسئولیت ها شانه خالی نمی کند.